در سالهای اخیر، نوسانات نرخ ارز و چالشهای اقتصادی ناشی از تحریمها، موضوعات مهمی برای فعالان اقتصادی و تصمیمگیران کشور بوده است. این چالشها به ویژه در زمینه تأمین مالی تولید و صادرات، تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد بانک مرکزی و سایر نهادهای اقتصادی گذاشته است. بسیاری از فعالان اقتصادی بر این باورند که پیشبینیپذیری نرخ ارز، به عنوان یک عامل کلیدی در تصمیمگیریهای تجاری، اهمیت زیادی دارد. آنها معتقدند که اگر نرخ واقعی ارز در اقتصاد جاری شود و بانک مرکزی اقدامات مؤثری در این زمینه انجام دهد، تولیدکنندگان و صادرکنندگان میتوانند با برنامهریزی دقیقتری به فعالیتهای خود ادامه دهند و از نوسانات ناگهانی در بازار در امان بمانند. بانک مرکزی با اقداماتی مانند اتخاذ سیاست تثبیت، توانسته نرخ ارز را در دو سال گذشته در یک بازهای باثبات و پیشبینیپذیر کند. همچنین، با راهاندازی مرکز مبادله، عمق بازار رسمی و تجاری را گسترش داده است. در آخرین اقدام، با ایجاد ارز تجاری تلاش کرده تا نرخ دو بازار را به هم نزدیک کند و کشف نرخ را در اقتصاد واقعی و توسط مرکز مبادله انجام دهد. در گفتوگو با مهرداد سعادت، رییس اتاق بازرگانی ایران و ترکیه به بررسی اهمیت پیشبینیپذیری نرخ ارز، نقش بانک مرکزی در مدیریت این نرخ، تأثیر دلالان و واسطهها بر بازار و همچنین اثرات تحریمها بر فعالیتهای اقتصادی خواهیم پرداخت.
برخی از فعالان اقتصادی که با آنها صحبت میکنیم، معتقدند که فارغ از قیمت دلار، قابلیت پیشبینیپذیری نرخ ارز اهمیت زیادی دارد. به نظر شما این پیشبینیپذیری تا چه اندازه مهم و مؤثر است و اساساً بانک مرکزی چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
همواره بر این باور بودهام که نرخ واقعی ارز باید در اقتصاد جاری شود. به عبارت دیگر، قیمت واقعی ارز باید در معاملات خرید و فروش و تبادلها منعکس شود، نه اینکه با دخالتهای غیرضروری نرخ ارز را به صورت مصنوعی پایین یا بالا ببریم. اگر نرخ واقعی ارز عملیاتی شود، تولیدکنندگان و صادرکنندگان میتوانند بر اساس آن برنامهریزی کنند، با مشتریان خارجی قرارداد ببندند و واقعاً از این شرایط سود ببرند. تغییرات ناگهانی نرخ ارز به هیچکس سود نمیرساند، نه صادرکنندگان و نه واردکنندگان. ما همواره بر این نکته تأکید کردهایم که نرخ واقعی باید برقرار باشد. نرخ نیما که به تدریج به نرخ واقعی ارز نزدیک میشود، یک اتفاق مثبت است. این موضوع باعث میشود که فاصله رانتی که برخی افراد از آن بهرهمند میشوند، کاهش یابد و دسترسی به منابع ارزی برای سایرین تسهیل شود. اگر نرخ واقعی ارز در اقتصاد کشور جاری شود، بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد و میتواند صفهای طولانی و حاشیههای اضافی را که ناشی از تخصیص ارز است، کاهش دهد. ما روزانه با مراجعهکنندگان زیادی در خصوص تخصیص ارز مواجه هستیم و خوشبختانه ارتباط خوبی با بانک مرکزی داریم که در این زمینه به ما کمک میکند. اما باید توجه داشت که موضوع ارز یک مسئله ملی است و تنها به یک بانک یا وزارتخانه خاص مربوط نمیشود. در شرایط ویژهای که کشور قرار دارد، همه باید با هم همکاری کنیم. من همچنان بر این باورم که نرخ ارز باید واقعی شود و ما باید با واقعیتهای اقتصادی موجود تجارت کنیم، نه کمتر و نه بیشتر.
به نظر شما وجود دلالان و واسطهها تا چه اندازه میتواند به این روندها آسیب بزند و اقدامات بانک مرکزی در راستای حذف آنها تا چه حد مؤثر است؟
واسطهها در حوزه ارز همواره مخل بودهاند و هیچ کمکی به اقتصاد و نرخ ارز کشور نکردهاند. آنها معمولاً باعث ایجاد دردسر و اختلال در بازار میشوند. ما به دنبال ایجاد یک شبکه مدون و مطمئن برای تولیدکنندگان و تجار کشور هستیم که به آنها اجازه دهد بدون دخالتهای خارجی به فعالیتهای خود ادامه دهند. این شبکه باید امن و پایدار باشد و نرخ ارز در آن ثابت باشد. متأسفانه، واسطهها به دنبال منافع شخصی خود هستند و اغلب به جای کمک به اقتصاد کشور، اختلالاتی را ایجاد میکنند. به همین دلیل، در هیچ کجای دنیا از این نوع شبکهها حمایت نمیشود و ما نیز به هیچ وجه از آنها حمایت نمیکنیم و با آنها مخالف هستیم. بسیاری از مشکلات مربوط به صفهای طولانی ارز و تخصیص ارز به دلیل وجود این دلالها و واسطههاست. به عنوان مثال، تولیدکنندگان برای واردات مواد اولیه یا ماشینآلات خود باید ماهها صبر کنند تا بتوانند از این سیستم ناکارآمد ارز تأمین کنند. حتی در مواردی، صادرکنندگان نیز از این وضعیت گلایه دارند و باید برای تخصیص ارز حاصل از صادرات خود در صف بایستند. با این حال، خوشبختانه اخیراً متوجه شدم که بانک مرکزی بخشنامهای صادر کرده که به موجب آن، صادرکنندگان میتوانند از محل ارز حاصل از صادرات خود به سرعت تخصیص ارز بگیرند. این خبر خوبی برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان است و نشان میدهد که بانک مرکزی در حال تلاش برای بهبود وضعیت است. اما باید توجه داشت که واسطهها همچنان دردسرساز هستند و باید اقدامات مؤثری برای حذف آنها از بازار انجام شود.
یکی از مواردی که همواره بحثهای ارزی را تحت تأثیر قرار میدهد، حوادث سیاسی است که در کشور و منطقه داریم و متأسفانه خیلی سریع در قیمت ارز اثر میگذارد. بانک مرکزی با وجود اتفاقات شدید سیاسی که در چند وقت اخیر داشتیم، تلاش کرد تا روند نزدیک شدن نرخ ارز را به صورت کنترلشده انجام دهد و از تأثیر هیجانات جلوگیری کند. ارزیابی شما از این اقدامات چیست؟
واقعاً در این مورد لازم است از مدیریت و سیاستگذاری بانک مرکزی در این دوره تشکر کنم. دوستان در بانک مرکزی عملکرد بسیار خوبی داشتهاند. در دورههای گذشته، شاهد نوسانات شدید و غیرقابل کنترلی بودیم، اما خوشبختانه در این دوره، بانک مرکزی توانسته است بازار را به خوبی کنترل کند و نرخ ارز را با توجه به حوادث و اتفاقات مهمی که پیش آمده، مدیریت کند. در گذشته، حتی یک موضوع ساده میتوانست نوسانات بسیار بیشتری را در بازار ارز ایجاد کند، اما در حال حاضر، بانک مرکزی موفق شده است این نوسانات را به حداقل برساند. اگرچه ممکن است در بازار مصرف ارزهای کوچک، مانند ارز مورد نیاز برای مسافرت، شاهد نوساناتی باشیم، اما در بخش تولید، تولیدکنندگان به ندرت تحت تأثیر هیجانات ناشی از این حوادث قرار میگیرند. تولیدکنندگان در این چند ساله یاد گرفتهاند که با این نوسانات کنار بیایند و به سرعت اقدام نکنند. آنها به جای اینکه فردای یک اتفاق، به سرعت برای خرید ارز اقدام کنند و از قافله عقب نمانند، به خوبی میدانند که باید با احتیاط عمل کنند. البته این نوسانات بیشتر در بازار غیررسمی خود را نشان میدهد، اما امیدوارم با مدیریت بانک مرکزی، این مشکلات نیز به حداقل برسد و بازار به ثبات بیشتری دست یابد.
اقدامات زیرساختی در حوزه ارز، از جمله راهاندازی مرکز مبادله، را تا چه اندازه مثبت و منفی ارزیابی میکنید؟ به نظر شما اگر این مرکز به طور کامل اجرایی شود، تا چه اندازه میتواند روندها را تسهیل کرده و به اقتصاد کمک کند؟
در ارزیابی اقدامات زیرساختی، به ویژه در حوزه ارز، باید به چند نکته توجه کرد. معمولاً زمانی که بانکها، بانک مرکزی یا دولتها میخواهند سیاستی را عملیاتی کنند، برخی افراد به دنبال طراحی راهکارهایی هستند که از این سیستم بهرهبرداری کنند. این موضوع در پروژههای مختلف، از جمله طرحهای بانکی و اقتصادی، به وضوح مشاهده میشود. مرکز مبادله ارز به عنوان یک اقدام مثبت میتواند به تولید و اقتصاد کمک کند، اما باید به این نکته توجه کرد که همواره افرادی وجود دارند که از این فرصتها سوءاستفاده میکنند و به دنبال منافع شخصی خود هستند. به عنوان مثال، وقتی بانک مرکزی مرکز مبادله ارز را راهاندازی میکند، باید به عواقب و چالشهایی که ممکن است به وجود آید نیز فکر کند. این موضوع به نظر من مهمتر از خود طرح است. در گذشته، ما شاهد بودیم که در پروژههای مشابه، مانند ارز نیما و موضوعات رفع تعهد ارزی، طراحان پروژه به طور کامل به عواقب و چالشهای احتمالی فکر نکردهاند. در واقع، برخی افراد منتظرند تا دولت طرحی را اعلام کند و سپس به سرعت اقدام به طراحی راهکارهایی کنند که به نوعی مانع از موفقیت آن طرح شوند. بنابراین، برای موفقیت مرکز مبادله ارز، لازم است که بانک مرکزی و مسئولان مربوطه، همزمان با طراحی این مرکز، به شناسایی و پیشبینی چالشها و نقاط ضعف آن نیز بپردازند. این رویکرد میتواند به تسهیل روندها و افزایش کارایی مرکز مبادله کمک کند و از ایجاد دستاندازها و مشکلات جلوگیری کند.
بحث تحریمها تا چه اندازه در روندهای کار شما به عنوان یک فعال اقتصادی تأثیر گذاشته و چه اندازه اثرات منفی داشته است؟ اقدامات بانک مرکزی در راستای کاهش اثرات این تحریم، مانند انعقاد پیمان با بانک مرکزی سایر کشورها، به ویژه با روسیه، تا چه اندازه میتواند این اثرات را کاهش دهد؟
اگر بخواهیم به طور کلی صحبت کنیم، تحریمها تأثیر بسزایی بر فعالیتهای اقتصادی ما داشتهاند. زمانی که نمیتوانید با کشوری تبادل اسناد اعتباری داشته باشید یا انتقال پول با مشکلاتی مواجه میشود، این موضوع به ویژه در روابط با کشورهایی مانند ترکیه بسیار محسوس است. اتاق مشترک با تلاشهای خود سعی کرده است راههایی برای انتقال مبالغ تجارتی پیدا کند. در مبالغ کمتر و موضوعات سطحی، تأثیر تحریمها چندان محسوس نیست، زیرا رقم تجارت آنقدر بزرگ نیست که تجار نتوانند پول را انتقال دهند، اما در کلان، واقعاً تأثیرگذار بوده است، به خصوص در زمینههای اعتباری. وقتی نمیتوانید با یک سیستم بانکی تجارت خود را پیش ببرید، بسیاری از خریداران دیگر به شما اعتبار نمیدهند، یا اگر اعتباری ارائه میدهید، مجبورید ریسک بزرگی را بپذیرید که ممکن است این پول برود و برنگردد. پیمانهای پولی نیز که به طور مکرر مطرح میشوند، در عمل به طور کامل اجرایی نشدهاند. به عنوان مثال، بانک مرکزی ترکیه در این زمینه بسیار محتاط عمل میکند. در جلسات، صحبتهای خوبی درباره حمایت از تجارت ما میشود، اما در عمل، وقتی بحث حذف دلار مطرح میشود، آنها به دلیل منافع ملی خودشان، به این موضوع خیلی گرم استقبال نمیکنند. این دوگانگی باعث سردرگمی تجار و تولیدکنندگان میشود. امیدوارم که در آینده تحریمها از بین برود و ما بتوانیم با اقتصاد آزاد و تجارت بینالملل تعامل کنیم. در حال حاضر، روشهایی که برای تجارت استفاده میکنیم، به ما اجازه نمیدهد به ارقام قابل توجهی دست یابیم. به عنوان مثال، حجم تجارت خارجی ترکیه در سال به ۵۵۰ میلیارد دلار میرسد، در حالی که ما نمیتوانیم با روشهای کنونی به چنین ارقامی دست یابیم. این تجارت با استفاده از ابزارهای مالی، اعتبار اسنادی، یوزانس و السیهای خارجی انجام میشود و بدون ارتباطات بانکی و پیمانهای پولی، این امر غیرممکن است. ما امیدواریم که دوباره به نقطهای برسیم که بتوانیم از پتانسیلهای بالای کشور بهرهبرداری کنیم. واقعیت این است که این کشور قابلیتهای بسیار بیشتری دارد از آنچه که اکنون در دسترس است.
آیا تحریمها تأثیرگذار بر وظیفه اصلی بانک مرکزی در حفظ ارزش پول ملی هستند؟ به خصوص با توجه به اینکه بخش خصوصی و بازرگانی به دلیل تحریمها نمیتوانند به بهرهوری حداکثری دست یابند، آیا این موضوع تأثیر مستقیمی بر کار بانک مرکزی دارد؟
بله، تحریمها تأثیر بسزایی بر وظیفه اصلی بانک مرکزی در حفظ ارزش پول ملی دارند. همانطور که اشاره کردید، بخش خصوصی و بازرگانی به دلیل تحریمها نمیتوانند به حداکثر بهرهوری خود برسند و این موضوع به طور مستقیم بر عملکرد بانک مرکزی تأثیر میگذارد. وقتی که دسترسی به ارز محدود میشود و تبادلات مالی با کشورهای دیگر با مشکلاتی مواجه میشود، بانک مرکزی در تأمین ارز و حفظ ارزش پول ملی با چالشهای جدی روبهرو میشود. رفع تعهد ارزی میتواند بزرگترین مانع برای صادرات باشد و اگر ما بتوانیم این مانع را برطرف کنیم، میتوانیم صادرات را دو برابر کنیم. پیشنهاد میکنم صادرکنندگان متعهد شوند در صورت افزایش صادرات، تعهد ارزی را از دوش خود بردارند، میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر مطرح شود. این اقدام نه تنها به افزایش حجم تجارت کمک میکند، بلکه میتواند به بهبود روابط تجاری با کشورهایی مانند ترکیه نیز منجر شود. در مورد مالیات مضاعفی که ترکیه برای کالاهای وارداتی از ایران وضع کرده است، این موضوع نیز نشاندهنده تأثیر تحریمها بر تجارت ماست. این مالیات به دلیل نگرانیهای بانکی و عدم توانایی خریداران ترک در انتقال پول به صورت بانکی به ایران وضع شده است. به نظر من، بانک مرکزی باید به این مسائل توجه کند و در جلسات خود با تجار و صادرکنندگان، این موضوعات را به طور جدی مطرح کند. اگر بتوانیم با رفع تعهد ارزی و ایجاد شرایط مناسب برای صادرات، حجم تجارت را افزایش دهیم، میتوانیم به طور مؤثری بر چالشهای اقتصادی غلبه کنیم و به رشد اقتصادی کشور کمک کنیم. در نهایت، تأکید میکنم که بانک مرکزی باید به این نکته توجه کند که ۹ میلیارد دلار صادرات بخش خصوصی نباید به عنوان یک چالش بزرگ در نظر گرفته شود. بلکه باید به عنوان فرصتی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور تلقی شود.
نظر شما